در خدمت و خیانت جشنواره فجر به گیشه

مجله فرهنگی هفت راه – گروه سینما: اردیبهشت هر سال و همزمان با برگزاری نمایشگاه کتاب تهران به این موضوع قدیمی پرداخته میشود که چرا باید در نمایشگاه کتاب فروش نقدی و تک جلدی کتاب وجود داشته باشد و این نمایشگاه عملاً به یک فروشگاه بزرگ تبدیل شود. در این مطالب عموما مقایسه‌ای هم بین نمایشگاه کتاب تهران و سایر نمایشگاه‌های بزرگ کتاب در دنیا مانند نمایشگاه فرانکفورت صورت می‌گیرد. نهایتاً هم چنین نتیجه گرفته می‌شود که نمایشگاه کتاب تهران اگرچه ممکن است تاثیر مثبت حداقلی و مقطعی بر بازار کتاب داشته باشد اما عملاً چرخه سالم و منطقی بازار کتاب را دچار اشکال میکند و در دراز مدت تاثیر منفی بر کتابخوانی و اقتصاد نشر در کشور دارد.

حال بدون اینکه درباره این موضوع قضاوتی داشته باشیم به این مسئله می‌پردازیم که چرا چنین نکته‌ای درباره جشنواره فیلم فجر مطرح نمی‌شود حال آنکه این جشنواره در این موضوع شباهتی زیاد به آن نمایشگاه دارد.

16

بر اساس یک حساب سرانگشتی هر کدام از فیلمهای حاضر در جشنواره فیلم فجر، حداقل در 30 سانس به نمایش در می‌آیند که البته تعداد قابل توجهی از آنها به سانس‌های فوق العاده هم کشیده می‌شوند که فعلا از آن می‌گذریم. اگر فرض کنیم که در هر سانس 500 نفر به تماشای فیلمها بنشینند –و باز هم از کسانی که روی پله‌ها و کف زمین فیلمها را می‌بینند بگذریم- می‌توان گفت که هر فیلم در جشنواره فیلم فجر حداقل توسط 15 هزار نفر دیده می‌شود. در حالی که خیلی از همین فیلمها در اکران عمومی از جذب این تعداد مخاطب عاجز هستند و تعداد کل تماشاگرانشان به این مقدار نمی‌رسد. اگر مکانیزم خرید امتیاز نمایش فیلم برای نمایش در جشنواره را که توسط ستاد برگزاری جشنواره فجر انجام می‌گیرد را هم مد نظر قرار دهیم متوجه می‌شویم که نمی‌توان ورود این تعداد تماشاگر به سالنهای سینما را مانند ورود تماشاگر در نمایش عمومی دانست و پول بلیط را به همان میزان در جیب فیلمساز دانست.

کسانی که در طول ده روز برگزاری جشنواره به سینماهای سطح شهر می‌روند و برای دیدن یک فیلم ساعتها در صف می‌ایستند و در آخر هم ممکن است کف زمین به تماشایش بنشینند، کسانی هستند که در یک کلام «عشق سینما» حساب می‌شوند و در طول سال می‌توانند عامل سینما رفتن اطرفیان خود از جمله خانواده و رفقا به سینماها شوند. غیبت این چند هزار نفر در نمایشهای عمومی فیلمها و محاسبه نشدن پول بلیط آنها در فروش نهایی یک فیلم همچنین باعث بی‌رمق‌تر نشان داده شدن اقتصاد سینما و گیشه می‌شود.

از سویی دیگر نمایش ده روزه فیلمهای حاضر در جشنواره در سینماهای سطح شهر باعث میشود تا روند طبیعی اکران فیلم با وقفه روبرو شود و تقریبا –با احتساب قبل و بعد از جشنواره- یک ماه از سال این روند متوقف شود. این اتفاق هر سال می‌افتد و روزهایی که می‌توانست در خدمت نمایش فیلمها باشد در اختیار نمایش فیلمهای جشنواره قرار میگیرد و البته چند فیلم بد اقبال هم در سینماهای باقی‌مانده ذبح می‌شوند. یعنی این اتفاق باعث میشود تا مشکلی که با توجه به بالاتر بودن تعداد فیلمهای تولیدی نسبت به ظرفیت نمایش کشور وجود دارد، با حذف یکماه از سال عملاً مضاعف شود.

به همه اینها اضافه کنید این نکته مهم را که آن 15 هزار نفری که در جشنواره فجر فیلمها را می‌بینند همه افرادی هستند که در طول سال می‌توانستند با شور و شوق خود افراد نزدیک به خود همچون خانواده و دوستان را به سینما بکشانند.

همه آنچه گفته شد تنها یک بررسی و تخمین سردستی درباره تاثیر جشنواره فجر بر اقتصاد سینما بود. حتما این موضوع نیاز به بررسی و تاملی جدی‌تر و دقیق‌تر دارد. اما آیا آنچه در بالا آمد نمی‌تواند ضرورت پرداختن به این موضوع را روشن کند؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا