مجید انتظامی: من یک وطن پرستم

اواخرشهریورماه 1401 بود. بعد ازظهر یکی از همان روزها، میهمان خانه استاد انتظامی بودم. دیداری به بهانه برگزاری کنسرت «همراه با خاطره‌ها» که قراربود اواسط مهرماه سال گذشته به مدت 5شب برگزارشود، اما در نهایت برگزار نشد.مجید انتظامی را همگان می شناسند. خصوصاً دوستداران سینما و موسیقی و کسانی که در زمینه موسیقی فیلم دستی برآتش دارند. هنرمندی که نامش با آثار بزرگ سینمایی گره خورده و موسیقی فیلم‌هایش، روایتگر قصه‌ای تازه در دل فیلم است. آنچنان که با جادوی دستان سحرانگیزش، مخاطب را به عالمی دیگر می برد. آثاری همچون «از کرخه تا راین»، «بای سیکل ران» ،«بوی پیراهن یوسف»،«آژانس شیشه‌ای»،«روز واقعه» و دیگر آثار ارزشمند این آهنگساز بزرگ که هریک شنیدنی است.در کارنامه پربار استاد انتظامی هم موسیقی جنگ به چشم می خورد و هم موسیقی‌های عاشقانه. اما آثاری که درباره حماسه و جنگ بوده، نقش پررنگ‌تری دارند و به گفته خودش جنگ را دغدغه خود می داند، چراکه آن را باور دارد و درس‌های بسیاری به او آموخته است و تلاش دارد با زبان هنر و موسیقی درد و رنج مردم جنگ‌زده را بیان کند. این آهنگساز قرار است از تاریخ 14 تا 18 آذرماه در تالار وحدت اجرای برنامه داشته باشد. مجید انتظامی موسیقیدان، آهنگساز و نوازنده در گفت‌وگو با «ایران» درباره ساخت موسیقی‌هایی که مربوط به جنگ و دفاع مقدس است سخن گفته است که در ادامه می خوانید؛

گفت‌و‌گو را با کنسرت «همراه با خاطره‌ها» آغاز می‌کنیم؛ اجرایی که بعد از سال‌ها دوری شما از صحنه موسیقی، قرار است با همراهی ارکستر ملی ایران برگزار شود. درخصوص این برنامه توضیح بفرمایید!
حدوداً 10 سال، شاید هم بیشتر فعالیتی در زمینه موسیقی نداشتم و از این فضای کاری فاصله گرفتم. نه اثری نوشتم و نه در این زمینه کاری تولید کردم. البته این دوری، بیشتر به دلیل مشکلات جسمانی‌ام بود. اگرچه شیوع کرونا هم در کم‌کاری‌ام بی‌تأثیر نبود. به این دلیل که درآن مدت اتفاق خاصی در زمینه هنر، بویژه موسیقی رخ نداد. بنابراین ترجیح دادم از این فضا دورباشم. البته در آن برهه زمانی، اتفاقاتی رخ داد و کمک کرد تا بیشتر از این فضا کناره‌گیری کنم… این دوری ادامه داشت تا اینکه سال گذشته تعدادی از دوستان، با من تماس گرفتند و قراری گذاشتند و در نهایت برای بهتر شدن حال جسمی‌ام، پیشنهاد برگزاری کنسرت را مطرح کردند؛ کنسرتی با اجرای قطعاتی که تا به امروز کمتر شنیده شده است. براین اساس لیستی از قطعات منتخب را تهیه کردم و به سراغ نت‌ها رفتم. البته متأسفانه نت‌های یک تعداد از پارتیتورها، به‌دلیل جنس نامرغوب کاغذ و گذشت زمان پاک شده و از بین رفته است. بنابراین با کمک یکی از دوستانم، تعدادی از این نت‌ها به‌صورت کامپیوتری نوشته شد و درنهایت لیست بلندبالایی با اجرای حدود 4 ساعت را به بنیاد رودکی پیشنهاد کردیم و در ادامه با مشورت یکدیگر، قطعاتی همچون «از کرخه تا راین»، «آژانس شیشه‌ای»، «بوی پیراهن یوسف»، «شیخ بهایی»، «دیوانه از قفس پرید»، «ترن»، «دوئل» و… انتخاب شد. لازم به یادآوری است، در اجرای پیش رو، ترکیب اعضای ارکستر ملی ایران و همچنین تنظیم قطعات تغییر کرده و یک تعداد ساز جدید به گروه اضافه شده است. این اجرا تلفیقی از سازهای کلاسیک و پاپ است؛ سازهایی مانند گیتار، گیتار الکترونیک، درامز، گیتار باس و… و سازهای سنتی هم شامل سه‌تار، کمانچه، قانون، سنتور و نی است و همچنین سازهای محلی شامل نی‌انبان، دهل، دمام و دف که در این کنسرت استفاده می‌شود. همه این برنامه‌ها برای سال گذشته برنامه‌ریزی شده بود اما به دلیل شرایط حاکم بر جامعه این کنسرت لغو شد و چون تصمیم داشتم بعد از سال‌ها دوری از مردم عزیزم، در شرایط بهتری میزبان آنها باشیم، این فرصت به‌وجود آمد که از تاریخ 14 آذرماه اجرای برنامه را به مدت چند شب برگزار کنیم.

انتخاب قطعات به چه صورت است؟
در این کنسرت قرار است «سمفونی حماسه خرمشهر» برای اولین‌بار به‌صورت کامل اجرا شود. همچنین قطعاتی چون «دوئل»، «شیخ بهایی»، «ترن» و… اجرا شود که مردم با آنها خاطره دارند و زندگی کرده‌اند و من نیز انسی دیرینه با این قطعات دارم و همچنان با آنها زندگی می‌کنم. امیدوارم این کنسرت مورد استقبال قرار بگیرد و مردم لذت ببرند.
نکته دیگر اینکه اکثریت نوازنده‌های ارکستر جوان هستند و درنتیجه در کارهای گروهی تجربه کمتری دارند. البته در این مدت زمان، تمرینات مداومی داشته‌اند و خدا را شکر به نتیجه قابل‌قبولی رسیده‌ایم.

اشاره داشتید حدود 10 سال از دنیای موسیقی فاصله گرفته بودید؛ در این مدت زمان به چه کارهایی می‌پرداختید؟
از مدت‌ها قبل، حدود 100 ساعت موسیقی برای انتشار آماده کرده‌ام، اما فرصتی برای عرضه آن به بازار موسیقی فراهم نشده بود. بنابراین تصمیم گرفتم آرام‌آرام کارهایم را منتشر کنم. البته باید بگویم متأسفانه در ایران، پخش و انتشار یک اثر، مشکلات و پروسه‌های بسیاری دارد. به‌طور مثال باید برای موسیقی ای که 40 سال قبل ساخته شده و بارها و بارها از تلویزیون پخش شده، تمامی مراحل دریافت مجوز طی شود. براین اساس چون ساخت این آثار مربوط به سال‌ها قبل بوده، برای دریافت مجوز آنها، می‌بایست مبلغی به یک شرکت نشر و پخش آثار موسیقی پرداخت می‌کردم که جدا از هزینه مالی، پروسه زمانی بسیاری هم برای دریافت مجوز صرف می‌شد. نکته دیگر اینکه تمامی این قطعات سرمایه‌های عمر من هستند و باید به درستی از آنها استفاده شود و من برای پرهیز از سوء‌استفاده از آثارم، تمامی قطعاتم را به ثبت بین‌المللی رساندم تا اگر روزی نبودم، عواید آن به فرزندانم برسد. هرچند دسترسی به این قطعات آسان است و به راحتی می‌توان در فضای مجازی جست‌و‌جو و دانلود کرد. این درحالی است که باید به حق و حقوق مؤلف احترام گذاشته شود. به همین دلیل برای حفظ این آثار از گزند این‌گونه اتفاقات، طی این سال‌ها هیچ یک از آنها را منتشر نکردم، چرا که به کارهایم دلبستگی خاصی دارم و بازهم تأکید می‌کنم برای اینکه دست به دست نچرخد و از بین نرود و به هر نحوی مورد استفاده قرار نگیرد، این کارها منتشر نشد.
جالب است که اخیراً برخی از دوستان هم موزیک‌های من را به فرد دیگری می‌دهند تا به سلیقه خود تنظیم کنند و به مناسبت‌های خاص منتشر شود که به نظرم ایده درستی نیست. به این دلیل که در پس این آثار تفکر و اندیشه من قرار گرفته است.
نکته دیگر درباره کارهایم که قابل ذکر بوده، این است که اغلب این آثار محتوایی انقلابی و حماسی دارند و بیانگر مسیر انتخاب من و چگونگی شکل‌گیری این اتفاقات است. سال‌ها قبل که به‌صورت جدی ساخت موسیقی فیلم را آغاز کردم، تم و محتوای اکثریت فیلم‌ها، اکشن و روایتگر وقایع جنگ بود و برهمین اساس حق انتخاب‌ها هم بسیار محدود. آن دوران فیلم‌های خانوادگی و مردمی‌تر، کمتر ساخته می‌شد. اگرچه در همان برهه زمانی هم، مردم و مخاطبان، به فیلم‌هایی با موضوع جنگ، گرایش خاص و بیشتری داشتند و علاقه‌مند بودند در این زمینه بیشتر بخوانند و بدانند و بشنوند. به همین دلیل زمان برای ساخت چنین کارهایی بسیار مناسب بود. نکته دیگر اینکه، ساخت موسیقی فیلم با موضوع خانوادگی، در فضای خاصی تعریف می‌شود، اما ساخت موسیقی با تم جنگ و حماسه، فضای بسیار گسترده‌تری دارد و می‌توان برای تمامی این فضا‌ها، فرم‌های مختلف موسیقی در نظر گرفت. بر همین اساس این موضوعات مسرت‌بخش، سبب گرایش و علاقه‌مندی‌ام به ساخت موسیقی‌های جنگ و حماسه شد چرا که می‌توانستم در همه ابعاد، موسیقی جنگ را تجربه کنم و بیاموزم و بنویسم و ماحاصل این تجربه‌ها «حماسه خرمشهر»، «از کرخه تا راین»، «آژانس شیشه‌ای» و… بود. به عنوان مثال در فیلم «آژانس شیشه‌ای» سولوی ویولنی به گوش می‌رسد که پر از فریاد است و اگر با دقت بیشتری گوش بدهید، این فریاد‌ها را خواهید شنید. این فریاد‌ها می‌گوید چرا بر سرِ ما موشک ریخته شد؟ چرا به عراق سلاح‌های شیمیایی دادند تا مردم حلبچه به این روزگار دچار شوند؟ و… این ابعاد گسترده موجب می‌شود کار به گونه‌ای فراگیر ساخته شود تا همه زبان‌ها را هم دربر بگیرد و به عنوان یک زبان بین‌المللی به گوش برسد. اگرچه افراد بسیاری مخالف این دیدگاه‌ها و صحبت‌های من هستند.

براین اساس علاوه بر سفارشی بودن ساخت این نوع آثار، عشق و علاقه هم بی تأثیر نبوده!
من هیچ گاه کار سفارشی انجام نداده‌ام و هرگاه پیشنهادی درخصوص ساخت اثری مطرح شده، اگر با آن ارتباط می‌گرفتم و علاقه‌مند بودم، انجام می‌‌دادم و آن موسیقی که بر دلم می‌‌نشست را می‌‌ساختم. البته در مواقعی اگر سفارش مورد سلیقه‌ام بود، با رضایت کامل پیشنهاد را قبول می‌‌کردم. به عنوان مثال برای نوشتن موسیقی برای مردم حلبچه، ابتدا فیلم را تماشا کردم و با جان و دل رنج آنها را احساس کردم و دریافتم چه بر سر مردم آواره این منطقه آمده! اگرچه متأسفانه همچنان این مردم عزیز گریبانگیر این مشکلات هستند. بنابراین این موضوعات من را ترغیب کرد تا درباره آنها بنویسم و با زبان هنر و موسیقی از رنج آنها سخن بگویم.

بخشی از فعالیت‌ها و شناسنامه کاری شما مربوط به موسیقی جنگ و دفاع مقدس است مانند سمفونی حماسه خرمشهر و دیگر آثاری که به آن اشاره داشتید. این کارها در واقع به نوعی شما را یک آهنگساز آثار انقلابی معرفی کرده است. اما بخش دیگری از فعالیت‌هایتان دربرگیرنده موسیقی فیلم‌های مختلف است. به کدام وجهه علاقه‌مندید و گرایش بیشتری دارید؟
اینکه من را به عنوان آهنگساز دفاع مقدس می‌‌شناسند و معرفی می‌‌شوم، دیدگاه درستی نیست و نباید یک آهنگساز را یک بعدی شناخت و تعریف کرد. شاید به این سبب که در زمینه دفاع مقدس دغدغه بیشتری داشتم، تعداد کارهایی که در این زمینه پذیرفتم، بیشتر بوده است و این گوهر ایرانی و وطن دوستی را برانگیخته می‌‌کند.  چرا که من در کنار نوشتن موسیقی فیلم‌های دفاع مقدس، موسیقی فیلم «ترن» را هم ساخته‌ام. آن هم در دورانی که ساخت این تم و فرم موسیقی ممنوع بود. به یاد دارم هنگام اکران این فیلم در سینما‌ها، به مدت دو روز صدای موسیقی فیلم را بستند و سرانجام با درخواست تهیه‌کننده صدای موسیقی باز شد. براین اساس باید بگویم من آهنگسازم و اگر موضوعاتی که سفارش داده می‌‌شود، مورد پسند و علاقه‌ام باشد، در آن مورد تحقیق و تفکر می‌‌کنم و کار می‌‌سازم. دوران هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی و مملکت‌مان را تصاحب کردند. بنابراین، این عشق و علاقه همچنان در من زنده است و به سبب همین عشق، توانستم تفکر و اندیشه و علاقه‌ام را با زبان موسیقی بیان کنم. البته باز هم تأکید می‌‌کنم موسیقی دفاع مقدس بخشی از فعالیت آهنگسازی‌ام بوده و در کنار آن موسیقی‌های محلی، همچون لری، کردی و… هم ساخته‌ام. مانند موسیقی فیلم «جایی برای زندگی». البته موسیقی‌هایی هم در سبک کلاسیک غربی ساخته‌ام. با این تفاسیر بار دیگر تأکید می‌‌کنم، من آهنگسازم و برای عشق و علاقه‌ام می‌‌نویسم و کار می‌‌کنم و فردای روزی که نباشم، فرد دیگری این مسیر را ادامه خواهد داد. درواقع رسالت آهنگساز، نوشتن و تولید است و همان طور که قبل‌تر اشاره کردم، درخصوص ساخت موسیقی جنگ، ابعاد وسیع‌تری در اختیار آهنگساز است چرا که در این گستره، موضوعات بسیار زیبا و ماندگاری نهفته است که می‌‌توان با زبان هنر آن را بیان کرد و شاید هم گرایش من به همین سبب است. جنگ به من درس‌های بسیاری داد و انواع موسیقی‌های رزمی و حماسی را از جنگ آموختم. من دوران هشت سال دفاع مقدس را باور دارم. آن دوران مردم با عشق به جبهه‌های جنگ آمدند و جنگیدند و از مملکت خود پاسداری کردند. آن زمان مردم با عشق بر سر صف‌ها ایستادند و کسی اعتراضی نداشت و همه مردم، برای صیانت از وطن به یکدیگر کمک می‌‌کردند. من موزیسین نیز این وظیفه را در خود می‌‌دیدم و می‌‌بینم تا با نوشتن و تولید موسیقی، این گونه به مملکتم خدمت کنم.

 با گذشت بیش از 30 سال از دوران هشت سال دفاع مقدس، آیا طی این سال‌ها توانسته‌ایم با زبان موسیقی، این دوران را به درستی حفظ کنیم و گرامی بداریم، یا تولید آثار با این عنوان و موضوع به همان دوران خلاصه می‌‌شود؟
در دوران هشت سال دفاع مقدس، تلاش مردم نجات و حفظ وطن، از حمله دشمنان بود و نمی‌گذاشتند مملکت تجزیه شود، اتفاقی که شاید باز هم رخ بدهد و تکرار شود، اما بعد از آن دوران، سیاست به گونه‌ای دیگر شد. من نیز به فعالیتم در این زمینه ادامه دادم و خواهم داد. چرا که دوران هشت سال دفاع مقدس هیچ گاه فراموش نمی‌شود. همان طور که جنگ جهانی اول و دوم فراموش نشد و همچنان در دنیا، درباره آن فیلم می‌‌سازند. چرا که معمولاً بعد از جنگ برای نسلی که شناختی از آن دوران ندارند، آثار درخشان و ماندگار تولید می‌‌شود و ما نیز می‌‌بایست برای نسلی که هنوز متولد نشده، تولیدات خوب و اثرگذار داشته باشیم. هشتاد سال از تاریخ این مملکت، درگیر جنگ تحمیلی و خانه خرابی بوده است و تعداد زیادی از جوانان خوب و شجاع‌مان را از دست دادیم. این ماجرا تاریخ مصرف ندارد، زمان ندارد. من در این سال‌ها تلاش کردم صادقانه این کارها را انجام بدهم. اگر پشت رزمنده‌ای می‌ایستم به این علت است که او را باور کرده‌ام و برای چاپلوسی فرد یا افرادی نبوده. من در این سال‌ها تلاش کردم با هنر موسیقی و با سفارشاتی که مورد علاقه‌ام بود، سمفونی‌هایی چون ایثار، مقاومت، پیروزی، صلح و… بسازم و به نسل آینده ادای دین کنم. اینها موضوعاتی بین‌المللی است که در همه جای دنیا وجود دارد و مورد قبول هر رنگ و نژادی است. نکته دیگر اینکه موسیقی‌هایی که درباره جنگ نوشته‌ام، بازمانده‌های آن دوران را روایت می‌‌کند نه پیروزی و شور و شادی را و من در چنین پیروزی‌هایی، موضوع خوشحال کننده‌ای نمی‌بینم.

چرا برخی از آهنگسازان به چنین موضوعات ملی و میهنی کمتر می‌پردازند و آن را دغدغه خود نمی‌دانند؟
اولاً هنرمندان و کلاً آدم‌ها می‌توانند سلایق متفاوت و دغدغه‌مندی‌های مختلفی داشته باشند و قرار نیست همه عقاید و علاقه‌مندی یکسان داشته باشند. ثانیاً ساخت چنین آثاری، زحمات و سعی بسیاری دارد و البته بسیار زمانبر است و در آخر دستمزد اندکی هم به آهنگساز پرداخت می‌شود که اگر بر 12 ماه تقسیم گردد، بسیار ناچیز است در صورتی که می‌توان 2 دقیقه از هر اثر یک ساعته را، میلیون‌ها تومان فروخت یا به سبک‌هایی تنظیم کرد که عامه‌پسندتر باشد. اما آهنگسازی که قدم در این راه گذاشته به مدت یک‌سال و شاید هم بیشتر، شبانه‌روز، زمان خود را وقف این کارها می‌کند و دست و دلش می‌لرزد و روزها و شب‌ها نگران از خروجی کاری است که به او سفارش داده شده تا در نهایت یک اثر به‌طور مثال یک ساعت تولید شود و در آخر دستمزد‌های بسیار ضعیف.

جدا از برگشت مالی اندک، باید شناختی هم از ساخت این‌گونه از موسیقی داشته باشند!
هر فردی که به عرصه هنر وارد می‌شود و عنوان هنرمند را برمی‌گزیند، در ابتدا باید به کار و حرفه خود عشق و علاقه داشته باشد. گرایش و علاقه‌مندی در هر حرفه‌ای، تغییرات مثبت ایجاد می‌کند و بر همین اساس، در این زمینه تلاش و تحقیق بسیار خواهد داشت و ایده‌ها و تفکرات تازه‌ای متولد خواهد شد. موسیقی‌هایی را که برای جبهه و جنگ ساخته‌ام فی‌البداهه ننوشته‌ام. اگرچه اوایل به‌صورت جنگی می‌نوشتم اما هرچه به جلوتر گام برداشتم، عشق در لحظه به لحظه و در نت به نت آثارم نمایان می‌شد و این درک و دریافت را با موسیقی به تصویر می‌کشیدم. بنابراین اگر فردی یا آهنگسازی با چنین صحنه‌هایی بخوبی آشنایی داشته باشد، موسیقی می‌نویسد که تا ابد ماندگار خواهد شد.

در کدام یک از آثارتان، خود را در میدان جبهه و جنگ احساس کردید؟
من همیشه کنار رزمنده‌ها بوده و هستم و برای آنها احترام بسیاری قائلم. من یک وطن‌پرستم. وطنم را دوست دارم و حاضرم از جزء‌جزء این سرزمین دفاع کنم.
شوستاکوویچ، آهنگساز نامدار روسی، دورانی که در کشورش جنگ بود به جبهه رفت. مسئولان آن کشور بارها و بارها او را از میدان جنگ خارج کردند و به او گوشزد می‌کردند کار تو نوشتن موسیقی است نه جبهه و جنگ و این فضا، جای افراد دیگری است، اما او بار دیگر به میدان رفت. بنابراین افراد بسیاری هستند که عاشق مملکت‌شان‌اند و حاضرند برای صیانت از این مرز و بوم جان خود را فدا کنند. من نیز برای دفاع از مملکتم کاری را انجام می‌دهم که نسبت به آن شناخت و آگاهی دارم. اگرچه ممکن است مورد سلیقه و پذیرش بسیاری از افراد نباشد. به هر حال در شرایطی زندگی می‌کنیم که فشار اقتصادی بسیار است و در فضای مجازی، تصاویری نمایان است که بیانگر مشکلات اقتصادی مردم سرزمینم بوده. اما راه‌حل این مشکلات وظیفه من و شما نیست. وظیفه سیاستمداران است. اگرچه نمی‌توانیم بی‌تفاوت از کنار آنها عبور کنیم و رسالت من آهنگساز، انتقال حس و درک و دریافت اتفاقات جامعه به مخاطب است.

آیا موسیقی‌هایی که برای جبهه و جنگ ساخته می‌شود، باید در هفته مناسب این عنوان پخش و اجرا شود؟
خیر. متأسفانه مسئولان این‌گونه برداشت و بهره‌برداری می‌کنند و حتی برخی از موسیقی‌های من را خاص ایام سوگواری می‌دانند. اما این موسیقی‌ها برای مرگ‌و‌میر ساخته نشده و این اشتباه افرادی است که زبان موسیقی را نمی‌شناسند و متأسفانه اجازه‌ای هم کسب نمی‌کنند. این موسیقی برای فیلمی مانند «بوی پیراهن یوسف» ساخته شده که موضوع آن آزادی اسرا است. موسیقی فیلم «از کرخه تا راین» هم، هیچ‌گونه ارتباطی با موضوعات سوگ ندارد که دائماً صدا و سیما در چنین مراسم‌هایی آنها را پخش می‌کند. به‌طور مثال چند سال گذشته و در ایام تاسوعا و عاشورا برای پخش مسابقه فوتبال ایران موسیقی فیلم از «کرخه تا راین» را بر روی بازی گذاشته بودند که بسیار تعجب‌آور بود. البته همان‌طور که تأکید کردم هیچ‌گونه حقوق مؤلف رعایت نمی‌شود. اگرچه چنین اتفاقاتی در این مملکت چندان دور از ذهن نیست.

با توجه به تجربه شما در ساخت موسیقی‌های دفاع مقدس، از دیدگاه شما موسیقی چه نقش اثرگذاری در سینمای دفاع مقدس داشته و این موسیقی‌ها چه میزان توانسته جلوتر از فیلمنامه حرکت کند؟
یکی از مسائل و مشکلات ما برای ضبط موسیقی در ایران، این است که به‌صورت تک‌نفره اجرا و ضبط می‌شود تا در نهایت یک کار ارکسترال، محصول آن باشد. این درحالی است که نوازنده به کل موسیقی متن، اشراف و آگاهی ندارد و طبیعتاً نمی‌تواند حس و ارتباط خوبی با آن برقرار کند. من در تخیلم موسیقی را بسیار وسیع می‌بینم ولی نوازنده این احساس را دریافت نمی‌کند. بنابراین براساس درک و احساس خودم، این موسیقی‌ها را می‌نویسم والبته زمانی که بر روی فیلم قرار می‌گیرد، ممکن است به سبب همخوانی با فیلمنامه تغییراتی روی آن اعمال شود.
متأسفانه به‌دلیل کمبود امکانات در ایران معمولاً آنچه در ذهن کارگردان و گروه فیلمسازی است، ساخته نمی‌شود در نتیجه من به عنوان آهنگساز، سعی می‌کنم، ذهنم را به پرواز دربیاورم و فیلم‌ها را در حالت ایده‌آل‌تری در ذهن پرورش دهم… این مشکل را در زمینه ضبط موسیقی هم دارم. امکان اینکه همانند اکثر جاهای دنیا، همه نوازنده‌های ارکستر با هم بنشینند و همزمان فیلم را روی پرده بزرگ ببینند و موسیقی را اجرا کنند، در ایران وجود ندارد، یا بسیار محدود است. در نتیجه نوازنده‌ای که
تک به تک به استودیو می‌آید و در دل کار قرار نمی‌گیرد، احتمالاً توان اینکه تمام حس آهنگساز را دریافت کند و آن را منتقل کند، کمتر است.
اما اینکه موسیقی حماسی چه میزان توانسته در سینمای دفاع مقدس موفق عمل کند، به نظر مردم و مخاطبان بستگی دارد. زمانی که موسیقی فیلم «از کرخه تا راین» روی فیلم قرار گرفت، تمام بدنم از ترس و اضطراب می‌لرزید و احساسم این بود کار خوبی از آب در نیامده، اما وقتی موسیقی کار مورد استقبال مردم قرار گرفت بسیار خوشحال شدم.

با توجه به کارنامه پربار شما در زمینه موسیقی و تلاش بسیار شما در این سال‌ها، خواسته شما از مسئولان چیست؟
خواسته و آرزوی من این است که قدر کارهای فرهنگی دانسته شود و در لابلای کارهای سفارشی خلاصه و گم نشود. به‌طوری که حتی یادی هم از آنها نمی‌شود. بیش از 20 سال گذشته برای تخت جمشید موسیقی ساختم اما نمی‌دانم این اثر چه سرنوشتی پیدا کرد. من برای آزادی آهنگ ساخته‌ام، اما نمی‌دانم در دست کیست و کجا است! وقتی آثارم در دسترس عموم نیست یعنی عمرم به هدر رفته، حتی اگر بابت آن دستمزد گرفته باشم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا