برای «بی‌بدن» و مفهومی به نام تعارضات اجتماعی

امیرحسین مکاریانی

قصاص نفس و ماجرای بخشش، سالهاست دستمایه تولیدات سینمایی بسیاری شده‌است اما در کنار به تصویر کشیدن این مفهوم گاهی گریزی به مسائل اجتماعی دیگری هم زده می‌شد. هیچگاه پرداخت یک‌جانبه به قصاص نفس و ماجرا جلب رضایت اولیای دم به تنهایی برای پرداخت و روایتگری در ظرف یک محتوای سینمایی کافی نبوده‌است. اما «بی‌بدن» با کارگردانی مرتضی علیزاده و تهیه‌کنندگی سید مصطفی احمدی برای اولین بار به سراغ تعارضات اجتماعی و جریان‌سازی‌های رسانه‌ای و فضای مجازی در کنار رسیدگی به پرونده یک قتل می‌رود.

نهادهای قضائی کشور سالها از ورود جریان‌های رسانه‌ای و جنجال‌سازی‌های مجازی در رسیدگی به پرونده‌های قتل که منجر به قصاص نفس می‌شد گلایه داشتند و بارها اعلام کرده بودند اگر در جریان رسیدگی به فلان پرونده و طی کردن فرآیند جلب رضایت اولیای دم مداخلات رسانه‌ای صورت نمی‌گرفت قصاص نفس هم اتفاق نیفتاده و اولیای دم رضایت به بخشش قاتل می‌دادند.

برای نمایش این معضل اجتماعی و نتیجه معکوس اینگونه تداخلات «بی‌بدن» به بهترین شکل ممکن عمل کرد و توانست نحوه تاثیرگذاری تعارضات اجتماعی در نتیجه یک پرونده مهم قتل را به نمایش بگذارد.

فیلم بی بدن اولین ساخته سینمایی مرتضی علیزاده یکی از فیلم‌های مهم و جنجالی جشنواره چهل و دوم فیلم فجر بود که به طرز عجیبی در بخش اصلی شرکت داده نشد ولی بلافاصله در فهرست فیلم‌های اکران نوروزی 1403 قرار گرفت.

قتل غزاله شکور به دست آرمان عبدالعالی که چندین بار تا مرحله اجرای حکم رفت و برگشت و یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های چند سال اخیر ایران بود و بیشترین تاثیر را از تعارضات اجتماعی ناشی از فضای مجازی گرفت. زمان مطرح شدن این پرونده حاشیه‌های زیادی در فضای مجازی به‌وجود آمد و کار تا جایی پیش رفت که جایگاه ظالم و مظلوم تغییر کرد، این فیلم شاید به نوعی ادای دین به خانواده مقتول هم تلقی شود که در زمان رسیدگی به پرونده مجبور به تحمل فشارهای روانی متعددی از جانب اجتماع شدند.

در روایت فیلم نشان داده شد که چگونه پول‌پاشی در فضای مجازی و رسانه‌ها می‌تواند دیدگاه عمومی را به یک پرونده تغییر دهد و رسیدگی‌کنندگان و عناصر دخیل در یک پرونده قضایی را تحت تاثیر قرار دهد. سرعت روایت در شخصیت‌پردازی و معرفی کاراکترها به مخاطب بالاست چرا که گمان بر این است اندک آشنایی پیشینی نسبت به آنها وجود دارد و تلاش چندانی برای این بازتعریف نمی‌کند. با وجود اینکه ممکن است تماشاگر از فرجام پرونده مطلع باشد، باز هم به دنبال انکشاف نکات تازه در این پرونده بوده و داستان را دنبال می‌کند.

کاظم‌دانشی در علفزار اثبات کرد برای نگارش فیلم‌نامه‌های حقوقی و قضائی گزینه مناسبی است و تجربه علفزار به کم او برای «بی‌بدن» آمد. در واقع آنچه بی‌بدن را برای مخاطب جذاب می‌کند تا برای دیدنش به سینما برود پیگیری نتیجه پرونده نیست بلکه چند و چون رسیدگی به آن و دریافت پیچیدگی‌های رسیدگی تا اعلام حکم قصاص تلقی می‌شود.

بی‌بدن در جشنواره فجر قدر ندید و حاشیه‌های زیادی به همراه داشت اما توانست به اکران نوروزی راه پیدا کند و در کنار آثار کمدی پرفروش جایگاه نسبتا خوبی کسب کند. هرچند که چینش فیلمهای اکران نوروز به‌گونه‌ای رقم خورد که همه چیز برای فروش فیلم «تمساح خونی» فراهم شود و آثار دیگر در کنار آن خوب دیده نشوند.

منبع: تسنیم

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا