بغض همسران شهدای شیمیایی در حوزه هنری ترکید

مراسم رونمایی از دو کتاب «سفر به روایت سرفه‌ها» و «سفر به جزیره سوخته» و نیز تجلیل از همسران جانبازان شیمیایی موزه صلح تهران با حضور جمعی از هنرمندان در حوزه هنری برگزار شد.
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم رونمایی از دو کتاب «سفر به روایت سرفه‌ها» نوشته حمید حسام و نیز نسخه انگلیسی و فارسی کتاب «سفر به جزیره سوخته» نوشته هدایت الله بهبودی به همراه مراسم تجلیل از همسران جانبازان شیمایی موزه صلح تهران عصر امروز دوشنبه ۲۴ فروردین با حضور جمعی از هنرمندان و نیز جانبازان در تالار مهر حوزه هنری برگزار شد.

بخش نخست از این مراسم که با اجرای پرویز پرستویی انجام می‌شد، به تجلیل از خانواده جانباز شهید جهانشاه صادقی اختصاص یافت که پس از پخش فیلم کوتاهی از سفر وی به همراه جانبازان به شهر هیروشیما صورت گرفت.

دختر این شهید در هنگام حضور روی سن و پس از دریافت هدیه‌ای توسط کمال تبریزی درحالی که به دلیل بغض قادر به صحبت کردن نبود در سخنان کوتاهی اظهار داشت: دوست داشتم امروز در اینجا خود پدرم می‌بود و تجلیل می‌شد. امیدوارم که راهش ادامه پیدا کند. پدرم همیشه خوش خنده و مهربان بود و امیدم این است که ما نیز بتوانیم همانند او باشیم.

در ادامه، کمال تبریزی نیز در سخنانی عنوان داشت: آنقدر ناگفته در مورد درد و رنج جانبازان باقی مانده که منجر شده این روز‌ها خیلی‌ها از روزگار و حال آن‌ها اطلاعی نداشته باشند. من امیدوارم خداوند عمری به ما اعطا کند که بتوانیم در کنار سایر هنرمندان بخش کوچکی از ایثارهای آن‌ها را هنرمندانه به تصویر بکشیم.

وی در ادامه به شهید صادقی اشاره کرد و گفت: در سفری که با او به هیروشیما رفته بودیم صداقتی ناب را در وجودش شاهد بودم. هر حرفی که از دهانش خارج می‌شد تنها ناشی اعتقادی بود که از صمیم قلب به آن داشت. خبر شهادتش هم برای من حس عجیبی داشت. در طول این سفر هر‌گاه می‌دیدمش به این فکر می‌کردم که این افراد فاصله کوتاهی را در حیات طی خواهند کرد و همین موضوع نوعی حال درونی را در آن‌ها ایجاد کرده بود که در کلامشان نیز می‌شد آن را دید.

روایت کارمند سازمان ملل از جانباز شیمیایی

در ادامه این مراسم، کلیپی از شهید منصور زنگی‌آبادی از دیگر جانبازان شهید شیمیایی پخش شد و در ادامه از الیزابت لوئیس کارمند و فعال سازمان ملل در تهران برای سخنرانی دعوت شد.

لوئیس با اشاره به نخستین دیدار خود با شهید زنگی‌آبادی در بهمن ماه سال گذشته گفت: در آن دیدار او با شهامت برای من خاطراتش از جنگ را تعریف کرد و من تمام داستانش را شنیدم. برای من سخت بود تا چهره خشن جنگ را با حال او ببینم اما حس می‌کردم که قلبش همیشه پر از احساسات شاعرانه است. برایم عجیب بود که او چگونه توانسته به زندگی خود ادامه دهد آن هم میان کشتار و آوارگی که دشمنش بر او تحمیل کرده و در ادامه نیز چطور توانسته با دشمنان سابقش مهربانانه و بزرگوارانه برخورد کند و چهره‌ای توام با مهربانی برجای بگذارد

لوئیس ادامه داد: او به من می‌گفت که عاشق کارش در جبهه بوده و حس می‌کرده در حال انجام وظیفه خودش است و وظیفه دارد که به سربازان آسیب دیده یاری برساند، اما به گفته خودش انفجار هشت بمب خردل در بیمارستان صحرایی سومار او را نیز در زمره مجروحان شیمیایی جنگ قرار داد و زندگی‌اش در ادامه توام با چشمانی پر از اشک و سرفه‌های ممتد و تنگی نفس شد.

این فعال در سازمان ملل تصریح کرد: او زود از میان ما رفت اما زندگی‌اش بیهوده نبود و میراثی گران‌ب‌ها از آن در میان ما باقی گذاشت. او در موزه صلح تهران و در قالب پروژه تاریخ شفاهی تجربیات خودش درباره اینکه صلاح شیمیایی چه بر سر مردم می‌آورد را باقی گذاشت چرا که باور داشت همه باید نقش خود را در فرهنگ و دوستی متقابل ایفا کند. او باور داشت که هر فعال صلح باید فارغ از مذهب سخت تلاش کند تا معیار خوبی را از کتاب‌های آسمانی مختلف اعم از قرآن و تورات و انجیل استخراج و به مردم عرضه کند.

گری لوئیس، کارمند سازمان ملل در تهران و همسر الیزابت لوئیس نیز در ادامه این مراسم در سخنانی اظهار داشت: من به شخصه دو کتابی که امروز در این مجلس رونمایی می‌شود را نخوانده‌ام اما اضافه شدنش به دانش ما در مورد حملات اتمی و شیمیایی را تبریک می‌گویم. من از زمان حضورم در ایران اطلاعات زیادی درباره تاثیر سلاح‌های شیمیایی روی قربانیانش به دست آورده‌ام و مایلم در این زمینه از تلاش موزه صلح تشکر کنم و اعلام کند سازمان ملل نیز به این تلاش‌ها احترام می‌گذارد.

وی افزود: از آنجایی که جنگ از ذهن آدمی آغاز می‌شود صلح نیز باید از ذهن آدمیان آغاز شود و بس. من همیشه فکر می‌کنم که معنای صلح واقعی چیست؟ آیا داشتن امنیت واقعی است؟ اینکه غذایی مناسب داشته باشند و شغلی که برای آن تلاش کنند؟ به نظرم اگر به این موضوع بیشتر فکر کنیم کمتر در جنگ‌ها حاضر خواهیم بود.

وی همچنین به شهید جهانشاه صادقی اشاره کرد و گفت: یک سال قبل در مراسمی که در تهران به خاطر قتل عام در روآندا برگزار کرده بودیم آقای صادقی نیز حضور داشتند. وقتی در آن جلسه میان حاضران اختلاف نظر و تنشی ایجاد شد او در سخنانی با ابراز تاسف از این نزاع عنوان داشت: آنچه که باعث درگیری در جهان می‌شود، این است که نمی‌توانیم در چشمان طرف مقابلمان نگاه کنیم و حرف بزنیم. این سخنان او در کنار اینکه قربانی جنگ شیمیایی بود حاضران را تحت تاثیر قرار داد که چطور چنین فردی اینگونه اصول اولیه انسانیت را با زیبایی روایت می‌کند.

از خدا تنها صبر می‌خواهم

در ادامه مراسم، مرضیه طهماسبی، همسر شهید زنگی‌آبادی توسط محسن مؤمنی رئیس حوزه هنری تجلیل شد. وی که قادر به صحبت نبود و بغض شدیدی او را دربر گرفته بود، در سخنانی کوتاه گفت: خوشحالم که همسرم دوستانی مانند شما دارد و از یادتان نمی‌رود. امیدوارم خدا هم به من صبری بدهم که بتوانم دوری او را تحمل کنم.

بخش بعدی این مراسم، بخش کلیپی از شهید منصور عطشانی و تجلیل از همسر وی بود.

همسر این شهید پس از دریافت هدیه خود که توسط داریوش فرزیایی به وی اهدا شد، در سخنانی گفت: خوشحالم از اینکه در جایی هستم که فکر می‌کنم روح همسرم هست. امروز اینجا عزیزانی هستند که مانند همسرم در زندگی زخم برداشتند تا سپر بلای تمام مردم ایران شوند. ۳۴ سال زندگی با او برایم خاطرات زیادی داشت، اما در این ۴۰ روز آخر تا ساعت ۱۶: ۰۰ روز پنجم فروردین ماه ۹۴ دیگر حس کردم که او می‌خواهد برود. با من خداحافظی کرد. می‌دانستم که سال‌ها است دوست دارد به میان دوستانش برگردد و به همین خاطر تنها از او خواستم که شفاعت من را بکند.

داریوش فرزیایی (عمو پورنگ) نیز در سخنانی کوتاه عنوان کرد: هر آنچه که ما داریم، یعنی من و امثال من، که در آرامش زندگی می‌کنیم و ممنون رشادت چنین افرادی است که شهید زنده عصر ما هستند و هیچ انتظاری از هیچ مقام و مسئولی ندارند.

تجلی از خانواده یاور گمنام اسرای ایرانی

ملاصالح قاری، دیگر شخصیتی بود که در این مراسم از همسر وی تجلیل شد.

قاری، مترجمی عراقی بود که در ماجرای اسارت ۲۳ نوجوان ایرانی در عراق پس از عملیات آزادسازی خرمشهر با وجود عراقی بودن به یاری و کمک به اسرای ایرانی پرداخت.

گلعلی بابایی که هدیه قاری را به همسر وی اهدا کرد، درباره وی در این مراسم گفت: اگر هر فرد دیگری به‌جای قاری شاهد چنین برخوردهایی با خودش بود، دیگر الان به انقلاب حتی نگاه هم نمی‌کرد، اما قاری اینگونه نبود.

ملاصالح قاری نیز پس از دریافت جایزه و اهدای آن به دخترش در سخنان کوتاهی خاطر نشان کرد: من در جایی ناخواسته قرار گرفتم که حکمت خداوند بود و نعت او بود که شامل حال من شد تا از این جریان سرافراز بیرون بیایم.

بخش بعدی این مراسم تجلیل از همسران جانبازان موزه صلح تهران بود.

در این بخش از مراسم، همسر جانباز تقی‌پور، مدیر موزه صلح تهران، مادر شهید محمد طباطبایی، همسر جانباز حمید صالحی، همسر جانباز بهروز عباسی، همسر جانباز علیرضا یزدان پناه، همسر جانباز اسدالله محمدی، همسر جانباز محمد رضایی، همسر جانباز کاظم مقدس و همسر جانباز حسن حسنی‌سعدی مورد تجلیل قرار گرفتند.

محفلی برای انعکاس صدا‌ها و نفس‌ها و سرفه‌ها

در ادامه این مراسم حمید حسام که کتاب «سفر به روایت سرفه‌ها» را تالیف کرده اظهار داشت: این مراسم بهترین مکان است تا سلام دهیم به حلقه‌ای که توانست نماینده سازمان ملل و شما عزیزان و حتی دوستانی که ۱۳ هزار کیلومتر‌ها آن سو‌تر هستند مانند خانم سویا را گرد هم آورد. این حلقه انعکاس‌‌ همان صدا‌ها و نفس‌ها و سرفه‌ها است، ترجمه زبان همدلی است که از همزبانی بهتر است اما با قدم زدن در آن نشان دادیم که به آن رسیده‌ایم.

سی سال است نام اسم جانبازان را می‌خورم

هدایت‌الله بهبودی نویسنده کتاب «سفر به جزیره سوخته» هم در این مراسم ابراز داشت: این کتاب در آنجایگاهی نبود که به این برنامه بیاید و روی سکو قرار بگیرد و بخواهیم از آن رونمایی کنیم.

وی افزود: آقای حبیب احمدزاده اما مرا قانع و توجیه کرد نه بخاطر اینکه در کتاب از در و دیوار ژاپن هم یاد آمده بلکه بخاطر یادی که در کتاب از جانبازان شیمیایی شده است.

بهبودی عنوان کرد: ۳۰ سال و اندی است که نان اسم جانبازان شیمیایی را می‌خورم، تعدادی از شما‌ها نیستید، یک تعدادی که هستید مرا حلال کنید، تا نان حلال از گلوی ما پایین رود و آن دنیا پوست موز زیر پای ما نباشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا