گیشه رابین هود را کُشت یا بی توجهی؟

رضا کردلو

سطحی بودن مدیریت سینما در کشور با پول پخش کردن میان سینماگرانی که تمام شده اند و تقسیم بودجه میان فیلمسازان پایان‌یافته، جدی‌ترین ضربه‌اش را به امثال مصطفی کیایی می‌زند. کیایی می‌توانست و باید از امکانات فیلمسازی به نحوی بهره می‌برد که به جایگاه امروزش تنزل نکند. اما مگر برای مدیریت سینمایی مهم است چه بلایی سر فیلمسازان نسل نو سینمای ایران می‌آید. مصطفی کیایی چند فیلم مسؤولانه ساخت اما کسی از میان مدیران، استعداد فنی و نگاه قابل احترامش را تحویل نگرفت.

کارگردانی صاحب‌سبک و مولف که سینما را از پایه آغاز کرده بود، به اندازه بی‌هنرهای پیرپاتال سینما که دوره‌شان تمام شده هم مورد توجه فارابی و این همه نهاد سینمایی قرار نگرفت. و من اینها را در رسیدن کیایی به «مطرب» بی‌تاثیر نمی‌دانم. عقبگردی که برای سینمای خاص مصطفی کیایی رخ داد، باعث شد یک فیلمساز مستعد که در سینمای بدنه و داستانگوی ایران می‌توانست سال‌ها پیشتاز باشد، در ردیف سینماگران فیلم‌های معروف به شانه‌تخم‌مرغی و سوپرمارکتی قرار بگیرد. سینمایی که حالا کاملا در قبضه جریان فیلمفارسی است.

رابین هودیسم خلاقانه‌ای که در «خط ویژه» مجری عدالت(البته با تعریف کیایی) بود، حالا به بدترین شکل در کشور کودتازده همسایه به یک خودتحقیری مزمن می‌افتد. حتی اگر به محتوای دسته‌چندمی، صددرصد گیشه‌ای و کهنه کیایی که فقط چند شوخی جنسی پررنگ‌تر از فیلمفارسی‌های هم‌ردیف خود دارد، کاری نداشته باشیم و نخواهیم مضمون «من و تو»یی‌اش را در بوته نقد بگذاریم، جای بسی تاسف است که «مصطفی کیایی» حتی نتوانسته یک فیلم مبتذل خوب بسازد. یعنی اگر شوخی‌های جنسی بهتری حتی با همین غلظت، در فیلمنامه جاگذاری می‌شد و طنز موقعیت به شوخی می‌انجامید، تماشای فیلم این اندازه ناراحت‌کننده نبود. تقریبا هیچ بازی خوبی در فیلم وجود ندارد. از پرویز پرستویی و مهران احمدی تا محسن کیایی و الناز شاکردوست، تصنعی‌ترین و دم‌دستی‌ترین بازی‌های همه عمر سینمایی خود را در «مطرب» تجربه کرده‌اند. قاب‌های اشتباه مکرر تکرار شده‌ است. قصه در موقعیت‌های متعدد به شکلی غیرمنطقی به موقعیت بی‌ربط دیگر پرت می‌شود.

دیگر اینکه «مطرب» حتی به اندازه «مطرب» دست و پا شکسته‌ای که 12 سال پیش ده‌نمکی در «اخراجی‌ها» به تصویر کشید هم «مطرب» نیست. با علم به اینکه «مطرب» ده‌نمکی از یک «تیپ» فراتر نرفت. فارغ از اینکه رویه‌های جدی این به‌اصطلاح کمدی نیز در فضای اجتماعی فعلی ایران باورپذیر نیست. موسیقی قهوه‌خانه‌ای سبک داوود مقامی و عباس قادری را واقعا اگر کسی بخواهد روی صحنه ببرد، دچار ممنوعیت می‌شود؟ اصلا کسی با فضای فعلی و سلطه جریان موسیقی پاپ و رپ، جرات می‌کند برود روی سن «پارسال با هم دسته‌جمعی رفته بودیم زیارت» بخواند؟! و واقعا غیرمنصفانه و عاری از مردانگی نیست اگر فیلمسازی این را بهانه کند برای تحقیر «ایران»؟

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا