یک گام رو به جلو از تلویزیون

رضا کردلو

پخش برنامه هایی با محوریت نقد و بررسی سریال های پخش شده از سیما، یکی از اتفاقات مثبت در تلویزیون طی سالهای دهه 80 بود. به نحوی که بعد از پایان پخش هر سریال، حتی سریال های پرمخاطب و محبوب، سلسله برنامه هایی برای نقد و بررسی آن سریال روی آنتن می رفت. اتفاق مبارکی که آغازگر نقد تلویزیون از خود تلویزیون بود و موجب افزایش کیفیت سریال های بعدی می شد. ظرفیت نقد را گسترش می داد و فیلمساز را برای هرچه بهتر فیلم ساختن هدایت می کرد. چرا که همواره خود را «زیرتیغ» نقد می دید و برای همین مداقه و تامل بیشتری برای تولید اثر داشت.

این اتفاق طی سالهای اخیر جز موارد معدودی رخ نداده است و خط قرمزهای صوری که ایجاد کرده اند موجب شده است، نقد تلویزیون از جایی غیر از تلویزیون پیگیری شود. اتفاقی که می تواند نتایج غیر قابل پیش بینی داشته باشد.

کمی به عقب برگردیم. پس از پایان ریاست علی لاریجانی در صداوسیما، اتفاق ناگواری در تلویزیون رخ داد که اثراتش امروز مشهودتر شده است. تعطیلی پروژه های الف ویژه و پرداختن به «تله فیلم»ها موجب شد، بعد از پایان پخش مختارنامه، تلویزیون هیچ اثر الف ویژه دیگری برای نمایش نداشته باشد. پیش تولید بسیاری از پروژه های الف ویژه پخش شده در سال های میانی و پایانی دهه 80مانند در چشم باد، روزگار غریب، یوسف پیامبر، مختارنامه، کیف انگلیسی و … نیز در دوران لاریجانی اتفاق افتاده بود. به نحوی که تنها پروژه مصوب دوران عزت الله ضرغامی «معمای شاه» بود، که نتوانست با استقبال مخاطبان مواجه شود. در مقابل این اتفاق با فراوانی آثار متوسط مواجه بودیم. آثاری که نیاز به تبلیغ و رپورتاژ و «نقد نشدن» داشت. این «نقد نشدن» یکی از دلایل تعطیلی برنامه ها و جلسات نقد سریال های تلویزیونی بود. مدیران و سازندگان سریال ها به جای شنیدن نقد، تعداد قسمتها و نوبت پخش «پشت صحنه» سریال های نمایش داده شده را افزایش می دادند و با این روش تلاش می کردند، آنچه ساخته اند را توجیه کنند.

نشنیدن نقدها و نشستن در اتاق های دربسته موجب «تکرار» در سوژه، موضوع و حتی «موضع» شد. به نحوی که اگر مثلا چهار سریال اخیر ساخته شده توسط عسگرپور در تلویزیون را به یک فرد بی اطلاع هم نشان دهید متوجه خواهد شد کارگردان کار یک نفر است. در واقع این تکرار در سوژه و موضوع و موضع بسیار مشهود است. از این رهیافت می توان به نتیجه دیگری نیز رسید و آن اینکه گروه مخفی(وشاید غیرمخفی) سریال سازی در تلویزیون با ایده های مشخصی پیش می رود و حاضر به کنار گذاشتن آن ایده ها نیست، حتی اگر نظرسنجی ها نشان از عدم استقبال مخاطبان داشته باشد.

در دورانی که شاید بتوان از آن به «دوران تازه» تعبیر کرد و با روی کار آمدن برخی مدیران جوان، انتظار می رود، رویکردهای دگم پیشین در مواجهه با سریال های تولید شده توسط تلویزیون کنار گذاشته شود و شبیه آنچه در سالهای میانی دهه 80 بسیار اتفاق افتاده است، برنامه های جدی ای ویژه نقد و بررسی سریال های تلویزیونی در خود تلویزیون روی آنتن برود.

شاید برنامه ی شنبه شب «کیوسک» پخش شده از شبکه سوم سیما را بتوان در این راستا تحلیل کرد. برنامه ای که صراحتا به نقد آثار و سریال های متاخر پرداخت و از شباهت ژانر و تکراری بودن قصه ها انتقاد کرد. در این برنامه که محسن شامحمدی و مسعود آب پرور حضور پیدا کرده بودند، از تبدیل شدن عمده سریال های تلویزیونی به ملودرام هایی خانوادگی و تلخ با قصه هایی تکراری انتقاد شد. این دونفر که هردو از کارگردانان سریالهای پرمخاطب یکی در دهه 80 و دیگری در دهه 90 بودند، صراحتا این شکل از سریال سازی را به چالش کشیدند. آیتمی نیز در میانه برنامه پخش شد که نشان می داد، بعد از سریال «زیرتیغ» عمده سریالهای پخش شده از تلویزیون با تلخی همراهند و خبری از قهرمان و پیشرفت نیست. در مقابل سریالهای کره ای به شدت واجد این ویژگی ها هستند؛ هم قهرمان دارند، هم خوش ریتم و جذاب اند و هم مخاطبان بیشتری از سریال های ایرانی دارند.

حرفهایی که در این برنامه زده شد، آغاز مناسبی برای نقد صریح ساخته های تلویزیون در سالهای اخیر است. تولیداتی که مقطعی اند،، قهرمان ندارند، جذاب نیستند و البته ویژگی مشترک دیگری دارند: «از نقد مصون شده اند» و همین ویژگی موجب شده است، تکرار شوند حتی اگر مخاطب نداشته باشند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا