چقدر جایتان خالی است آقای افخمی!

مهدی آذرپندار

بیایید یک لحظه فرض کنید امسال هم یک «اکبر نبوی» در میان داوران جشنواره فجر هست که فکر می‌کند مثلا فیلم «زیر سقف دودی» از «ماجرای نیمروز» فیلم بهتری است؛ چون دومی فیلمی در تطهیر منافقین است! و اتفاقا او قدرت اقناع جمع را هم دارد!

یا بیایید فکر کنید که امسال هم تعداد زیادی فیلم با موضوع انسان‌های بر سر دوراهی‌های اخلاقی وجود دارد که همگی مثل زهر مار تلخ هستند و وجدان خفته‌ی کاراکترها، بازیگر نقش مکمل فیلم است. یا بیایید فرض کنید که در این دوره هم کشف شود که به صورت کاملا اتفاقی تعداد زیادی از داوران جشنواره سیتیزن کانادا و آمریکا هستند و خستگی ده روز فیلم دیدن را در ونکوور یا کالیفرنیا درخواهند کرد‌.

تصور کنید که وضعیت فیلم‌های جشنواره نویدبخش روزهای پرفروشی برای اکران سال آینده سینما نباشد، یا مثلا رضا میرکریمی فیلم ضعیفی مثل دختر ساخته که همه برای نقد آن، در محضورات اخلاقی گیر کرده اند یا… و خلاصه قس علی هذا…

سوال اصلی اینجاست که اگر حتی یکی از این مفروضات درست از آب دربیاید، آیا کسی هست که بخواهد امسال از تریبون رسانه‌ی ملی در مورد این نکات صحبت کند؟ آیا کسی هست که با طرح مساله احتمال کنترل داوران فجر از طریق ابطال تابعیت‌هایشان، موفق شود رای هیئت داوران را برگرداند و سیمرغ را برای «ماجرای نیمروز» به ارمغان بیاورد؟ آیا کسی هست که جرات نقد «اکبر نبوی»ها را بدون توجه به القاب ارزشی‌شان و روابط قدرتمندشان در داخل رسانه ملی داشته باشد؟ آیا امسال کسی هست که حاضر باشد کلهم اجمعین فیلم‌های روشنفکرپسندی که از همین الان می‌توان نقش شیر ونیز و خرس برلین را در جیب کارگردانان‌شان دید و اتفاقا همگی تلاش‌شان را برای خلق یک دوراهی اخلاقی انجام داده‌اند، با ابداع واژه‌ی بامزه‌ی «ژانر وجدان متورم» به توپ ببندد و با پوزخندی نقدشان کند؟ آن هم فیلم‌هایی که حتی از قبل از ساخت، عده‌ای روی آنها مثل ناموس‌شان حساس بوده و هستند؟ آیا امسال هم کسی هست که حاضر باشد با مدیر سازمان سینمایی بر سر مسئله‌ی فروش در سال سینمایی آینده شرط ببندد؟

بگذارید واضح تر بگویم؛ در جشنواره‌ای که دبیرش بیشترین رایزنی را با رسانه‌ی ملی برای تعطیلی برنامه‌های سینمایی ویژه‌ی جشنواره انجام داده است، رسانه‌ای‌ها با یک تدبیر داهیانه در چند سالن سینما در اقصی نقاط درندشت تهران پخش و پلا شده‌اند تا امکان هرگونه لابی رسانه‌ای و عملیات هماهنگ و اصلا حس داخل یک جشنواره بودن برای آنها از دست برود، به رادیویی‌ها ابلاغ شده که دهه‌ی فجر امسال آغاز ورود به جشن‌های چهلمین سالگرد انقلاب است و چون جشنواره‌ی فیلم فجر هم جزئی از این جشن است، نباید خیلی این جشنواره را نقد کنند، در سیما هم مهم‌ترین سوال چالشی برنامه‌ی اصلی سینمایی تلویزیون در این روزها مربوط است به میزان حقوق مجری برنامه‌ی دورهمی و لباس‌های بازیگران در جشنواره و نهایتا از همه مهم‌تر اینکه مدیران سابقا یا هم اکنون تلویزیونی خود در گردنه‌های مهم‌ تصمیم‌گیری جشنواره از هیئت انتخاب تا هیئت داوران و دبیری جشنواره قرار گرفته‌اند و به همین واسطه اصلاً تاب نقد جشنواره را ندارند، جای یکی مثل «بهروز افخمی» با آن جسارت و شجاعت آتشینش خیلی خالی است.

البته که سینمایی‌ها «هفتِ بهروز افخمی» را دوست نداشتند. آن‌ها دوست دارند دوشنبه شب‌ها پای بحث‌های داغ «عادل فردوسی پور» بنشینند و از رسوا شدن ریز و درشت فوتبالی‌ها روی آنتن نود لذت ببرند، اما اصلا طاقت یک «نود سینمایی» را ندارند. رسانه‌ای‌های محبوب سینمایی‌ها، خبرنگارانی هستند که تخصص اصلی‌شان شغل شریف «روابط عمومی» است. خب! «بهروز افخمی» آمد و این زمین بازی را به هم زد. بی‌محابا نقد کرد و تقاصش را هم پس داد. اما حالا که نیست، نگرانیم برای جشنواره‌ای که بدون منتقد جدی،  قطعا گرفتار نارسیسیسم می‌شود.

همین می‌شود که ژست «امسال بحمداله جشنواره‌ی آرامی خواهیم داشت» مدیران ارشاد، حالا به مدد نبودن «زبان سرخ‌ها» روی آنتن، احتمالا تبدیل به تنها برنامه‌ی دولت در سال 96 خواهد شد که تا اینجای کار صد در صد تحقق یافته است. چرا که کسی نیست که در لحظه‌ی نقد کردن، مثل «بهروز افخمی» به هیچ چیز دیگر جز نقد کردن فکر نکند.

به هر حال، جای او و اصطلاحات بامزه‌اش، لجبازی‌های عجیبش روی آنتن، پوزخندها و لبخندهای معنادارش، گریزش از گفتگوهای زرد با سلبریتی‌ها، صراحت آتشینش در بحث و متلک‌های بی‌نظیرش، این روزها در میانه‌ی جشنواره‌ی سی و ششم و رژه‌ی روابط‌عمومی‌چی‌ها روی فرش قرمز جشنواره و آنتن تلویزیون، خیلی خالی است. به خصوص اگر دوباره قرار باشد ماجرای نیمروزی به پای مصلحت های جشنواره ذبح شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا